کنسرت گروه موسیقی آوای جاوید – آوای جاوید 173

در این ویدئو

 کنسرت گروه موسیقی آوای جاوید

 موسیقی سنّتی (اصیل) ایرانی

آوای جاوید 173

نسیم بهاری

16 و 17 اسفند 1397، هنرسرای خورشید اصفهان

اجرای قطعاتی در آواز بیات ترک

کنسرت گروه موسیقی آوای جاوید

* * *

تنظیم قطعاتحسین مرتهب 

سرپرست گروه، خواننده و نوازنده سه تار: حمیدرضا فرهنگ

نی: حسین مرتهب                 کمانچه:سعید شفیعی

تار:پیمان زرگرباشی               تنبک:مهرداد مهدوی

با تشکر فراوان از طراح و مجری دکور صحنه: خانم نازله رحمانی و خانم نرگس طاهری

  و پشتیبانی: مهندس سهیل توکلی

و پرسنل زحمتکش هنرسرای خورشید اصفهان به مدیریت سرکار خانم شجاعی منش

* * *

اشعار کنسرت

 

شعر آواز

وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز را

ساقی بیار آن جام می مطرب بزن آن ساز را

امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشن است

آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را

* * *

تصنیف سکوت شب

شد میسرم کنج خلوتی عیش و صحبت دلبری

در کنار من با فسونگری می دهد مرا ساغری
مطرب بود در هوای خوش با نوای خوش نغمه خوان

مستم کند با ترانه ای با فسانه ای دلستان
ای که در برم خنده ها به لب آمدی

 بر تنم چو جان در سکوت شب آمدی
در پناه تو از بد زمان میرهم

من به راه تو ای امید دل جان دهم

زمانه با کس وفا نکرده، ز غم دلی را رها نکرده

مگو به عاشق که ترک هستی چرا نکرده
به کنج خلوت چرا نشستی، بیا و رو کن به عشق و مستی

که تا قیامت نپاید ای گل بهار هستی

چه بگویم چرا نبندم لب از سخن، که تو خواندی حدیث عشق از سکوت من
شرح فراق تو را چه دهد نای شکسته من، رنگ رخم اثری بود از این دل خسته من

* * *

شعر آواز

روی خوش و آواز خوش دارند هر یک لذتی

بنگر که لذت چون بود محبوب خوش آواز را

چشمان ترک و ابروان جان را به ناوک می‌زنند

یا رب که دادست این کمان آن ترک تیرانداز را

سعدی تو مرغ زیرکی خوبت به دام آورده‌ام

مشکل به دست آرد کسی مانند تو شهباز را

* * *

تصنیف چو دلدار

چو دلدار من بود یار من همیشه          به تیشه زنم بن غم کنم ز ریشه

همه عمر من بر دلبرم چه ارزد              نباشد برم اگر دلبرم همیشه

به رهش جان می ریزم                  بنگر چون می ریزم

به تنم جان می آید                       چو خرامان می آید

* * *

شعر آواز

سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد

وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد

گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است

طلب از گمشدگان لب دریا می‌کرد

گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست

گفت حافظ گله‌ای از دل شیدا می‌کرد

* * *

تصنیف صبحگاهان

صبحگاهان کز باد بهاری، غنچه در بوستان بشکفت

از فراز شاخ شاخساری، بلبل با گل چنین گفت

کی یارم، دلدارم، رحمتی کن به حالم

تا کی من در پنهان از جفایت بنالم

دوره ی حُسن آخر سرآید          گل به بستان چندان نپاید

با عزیزان خوش نباشد سرگرانی

محبوبم مطلوبم تا به کی بیوفایی

دوره ی جوانی وقت شادمانی        به که بگذرانی با دلستانی

***

برای دیدن بروشور کنسرت اینجا کلیک کنید

* * *

آموزشگاه موسیقی آوای جاوید


 *   *   *

مشاهده ی بسته ی ویدئویی آموزش آواز آوای جاوید | مشاهده ی بسته ی ویدئویی آموزش سه تار آوای جاوید

(Visited 548 times, 1 visits today)

نظرتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *