ریتم در موسیقی

یادداشت هایی از آوای جاوید: شماره هفدهم
تهیه کننده: حمیدرضا فرهنگ

ریتم در موسیقی به زبان ساده 

مطالعه این یادداشت، نیازی به دانستن موسیقی ندارد و مفهموم کلیدی ریتم را با زبانی ساده، برای شما توضیح می دهد. بررسی تخصصی مربوط به موضوع ریتم، متر و بررسی آن در موسیقی ایرانی در کتاب‌های مختلفی تشریح شده است که علاقمندان می توانند به آنها مراجعه کنند.

ریتم و ملودی به منزله دو ستون موسیقی ایرانی

موسیقی ایرانی دارای دو ستون اصلی است: ریتم و ملودی (نغمات)
ترکیب سحر انگیز این دو, موسیقی را خلق می کنند.

ریتم چیست؟

نظم در تکرار، ایجاد ریتم می کند. به بیان دیگر ریتم، حاصل درهم آمیختن نظم و تکرار است.
ریتم بعنوان زیربنا وفونداسیون موسیقی بسیار مهم است و به موسیقی نظم میدهد و آنرا اصطلاحا موزون می کند.
ریتم در همه جای جهان آفرینش به عنوان یک علت اصلی وجود دارد؛ می توان گفت یکی از مهمترین مکانيسم های عالم هستی چه در پیدایش و  چه در تداوم و بقای آن، ریتم است. چه در جهان بیرون انسان و چه در جهان درون انسان. کافی است دقیق تر نگاه کنیم.

چند مثال از ریتم در جهان هستی:

پدیده روز و شب، گردش ماه به دور زمین و پیدایش ماه به طول 30 روز، گردش زمین به دور خورشید و پیدایش سال به طول 365 روز،
گردش فصول (بهار، تابستان، پاییز، زمستان)، گردش الکترون ها در هسته اتم و …

و در درون انسان مهمترین علت حیات انسان یعنی ضربان قلب را داریم که ذره ای بهم خوردن این ریتم، عوارض بزرگ و خطرناکی بر حیات دارد. اصطلاح آریتمی قلبی برای همه ،اصطلاحی آشناست که نشان از بهم خوردن ریتم قلب است.

جالب است بدانیم از منظر موسیقایی ریتم قلب انسان، ضربانی نامساوی دارد. این ضربان با نسبت تقریبی ۱ و ۲ مطابقت دارد که در علم موسیقی می‌توان آن را  ترکیبی از  یک چنگ و یک سیاه دانست و تکرار آن میزان ترکیبی را بدست خواهد داد؛ مثل میزانهای ۳/۸ یا ۶/۸ .

در زمینه ریتم مثال بسیار است و همه اینها ذره ای از عظمت این خلقت را نشان می دهدو هرچه انسان آگاهانه تر بنگرد بیشتر می بیند.
این مکانيسم با عنوان علت آلی نزد افلاطون تعریف می شود که بررسی آن، موضوع این یادداشت نیست و در جای دیگر به آن خواهیم پرداخت.
ریتم در موسیقی نیز با الهام ازجهان هستی به عنوان رکن اصلی و زیربنایی این هنر شناخته می شود.

ریتم در موسیقی

ساختارهای شکل دهنده زبان موسیقی، با زبان ادبیات شباهت های بسیار دارند:

مفهوم جمله بندی و هنچنین المان‌های شکل دهنده جملات قابل مقایسه هستند.

در ادبیات فارسی بصورت کلی دو نوع جمله بندی وجود دارد:

۱- نثر

۲- نظم

نثر در ادبیات و مقایسه این ساختار با موسیقی:

در نثر فارسی، جمله بندی‌ها، تعداد کلمات و تعداد هجاهای تشکیل دهنده آنها و ارتباط بین جملات از این حیث ساختاری از قاعده خاصی تبعیت نمی‌کند و به نوعی تعداد کلمات هر جمله، دارای نوعی آزادی است و صرفا ارتباط معنایی، جملات را بهم پیوند می دهد.

حال اگر گلستان سعدی را در نظر بگیریم، به نوعی نثر برمی خوریم که آن را نثر مسجع گویند.

این نثر دارای سجع است و آهنگین. ساختار آن نظم یافته و ریتم در آن شکل گرفته است. ریتم قابل احساس است ولی نمی توان آن را شمرد و با آن دست زد.

این نوع ساختار را در موسیقی، ساختار ریتمیک غیر متریک می نامیم. (Rithmic Non Metric)

بدین معنا که نظم بر  ساختار نغمات و  جمله بندی ها حاکم است ولی با آن نمی توان دست زد و یا شمارشی انجام داد.

این نوع ریتم یکی از مکانيسم های اساسی، در شکل گیری گوشه ها و ردیف موسیقی ایرانی است؛

گوشه های موسیقی ایرانی دارای ریتم هستند و هر دو نوع متریک و غیرمتریک را در بر دارند که البته تعداد گوشه های غیرمتریک بیشتر است.

هر گوشه با در برداشتن ریتم، موضوعی در موسیقی را با استفاده از نتها شرح می دهد درست مانند یک پاراگراف در یک مقاله.

این گوشه ها دارای ساختارهای دیگری از نظر زیبایی شناسی هنری و علم ریاضی و هندسه هستند که شرح آن در اینجا نمی‌گنجد و نیاز به آگاهی بیشتری از علمِ موسیقی دارد.

جمع شدن گوشه ها با نظم خاص خود، یک دستگاه یا یک آواز را می سازد؛ گویی یک دفتر یا یک بخش از کتاب موسیقی ایرانی، شکل یافته است و در نهایت هم، کتاب موسیقی ایرانی با نام تخصصی، ردیف موسیقی ایرانی، از اجتماع ۷ دستگاه و ۵ آواز شکل می گیرد. کتابی با ۱۲ دفتر، که هر دفتری روایتگر بخشی از فرهنگ و هنر و تمدن این سرزمین است. کتابی به زبان اصوات و الحان؛

کتاب هفت پیکر نظامی، هفت گنبد و هفت بانو را با هفت داستان شرح می دهد. رنگ گنبدها، شخصیت بانوان و داستان‌های آنها، رنگ در رنگ است و شخصیت پردازی نظامی در شرح آن بی همتا.

کتاب موسیقی ایران نیز ۱۲ دفتر دارد با داستان ها و شخصیت های گوناگون.

دفتری شرح عشق و عاشقی است و دفتری سراسر شادی و پایکوبی. دفتری پر است از آرامش و سلام و دفتری دیگر شرح فراق است و دوری. دفتری شجاعت است و پهلوانی با شخصیتی حماسی و دفتری مانند یک حکیم پرتجربه که فرزند خود را پند می دهد …

نظم در ادبیات و مقایسه این ساختار با موسیقی:

در مقام  مقایسه، موسیقی متریک، مشابه نظم  یا شعر در ادبیات فارسی است. مانند یک غزل، مثنوی و یا قصیده.

تمامی ابیات یک شعر کلاسیک با نظمی مشخص و سنجیده سروده می شوند. تعداد سیلاب های مورد استفاده در مصراع ها و ابيات مختلف یک غزل یا قصیده دقیقا با یکدیگر برابر هستند. تمامی  چند هزار بیت مثنوی معنوی دارای یازده هجا هستند.

شعر کلاسیک دارای وزن است وتحت قواعد علمِ عروض و قافیه می باشد و با سیستم افاعیل ( ف – ع – ل) تحلیل می شوند.

کلمات کوتاه و بلند با نظم و آرایشی خاص و مهم تر از همه با معنایی عمیق که هدف اصلی شاعر است در کنار یکدیگر چیده می شوند.

ابیات کوتاه سرعت بیشتری به شعر می دهند و بالعکس.

مثال:

ندانمت به حقیقت که در جهان به چه مانی

جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی

وزن این شعر چنین است: مفاعِلُن فَعِلاتُن مفاعِلُن فَعِلاتُن. هر مصرع نیز شامل 16 سیلاب است که در تمام غزل رعایت می شود. همچنین هر مصرع از چندین کلمه کوتاه و بلند تشکیل شده است که در مجموع منظور سعدی را از سرودن این بیت بیان میکند.

توضیحات فوق در علم موسیقی نیز  مصداق دارد که در ادامه به آن می پردازیم.

یک قطعه موسیقی متریک مانند یک شعر موزون است و از لحاظ وزنی به قطعات کوچکی تقسیم می شود که تمامی این قطعات کوچک دارای یک ارزش زمانی هستند درست مانند مصراع های یک غزل.

هر یک از این قطعات را یک میزان می نامیم.

این قطعات تحت قواعد علم موسیقی در معرفی، نمایش و اجرا هستند.

تمامی جملاتِ (میزان ها) یک قطعه موسیقی از نظر کشش و تعداد ضرب با یکدیگر برابر هستند که حاکم بودن نظم در موسیقی را نشان می دهد.

نتها در اولین ترکیب، ایجاد موتیف های کوچک (فیگور یا انگاره) موسیقایی را می کنند و این موتیف ها تشکیل دهنده عبارات و جملاتی بزرگتر به نام میزان ها هستند.

و در نهایت توالی چندین میزان، قعطه ما را خواهند ساخت.

تمامی قطعات موسیقایی یا دارای ریتم ثابت و مشخص هستند که با کسر میزان در ابتدای قطعه نمایش می شود.

کسر میزان چیست؟

میزان‌ها را با یک عدد کسری به نام کسر میزان مشخص می‌کنند که همیشه در ابتدای قطعات و بعد از سرکلید نوشته می شود.

برای بسیاری از هنرجویان دوره مقدماتی این سوال است که آیا می توان کسر میزان را مثل یک کسر ریاضی ساده نمود و مثلا کسر میزان 4/8 را به 2/4 و یا به 1/2 ساده نمود.

نکته مهم این است که کسر میزان را نباید با یک عدد کسری ریاضی مشابه دانست بلکه هر دو عدد دارای مفاهیم موسیقایی هستند و نشانه های اصلی برای درک ریتم آن قطعه هستند.

به این ترتیب کسر میزان های 4/8 ، 2/4 یا 1/2 هیچ شباهتی با یکدیگر ندارند و دارای کاربردهای متفاوتی در موسیقی هستند.

 

روش شناسایی میزان از کسر میزان:

مخرج کسر

مخرج کسر میزان، نمایانگر تقسیماتِ گرد (معادل کشش 4 ضرب) است و واحد تقسیمات در میزان را نشان می دهد.

عدد مخرج همیشه زوج است و یک عدد توانی از 2 می باشد. مثل 2، 4، 8 ، 16

هر چه مخرج بزرگتر باشد تقسمات ما در میزان ها کوچک تر است و هر چه تقسیمات کوچک تر باشد آهنگ ساز سرعت بیشتری در آهنگ خودش مدنظر داشته است و بالعکس.

مثال 1:

اگر مخرج عدد 4 باشد، کشش گرد را به 4 قسمت تقسیم میکنیم و واحد ما 1 خواهد شد که معادل کشش سیاه است. مانند میزان های 2/4 ، 3/4 ، 4/4

مثال 2:

اگر مخرج عدد 8 باشد، کشش گرد را به 8 قسمت تقسیم میکنیم و واحد ما 1/2 خواهد شد که معادل کشش چنگ است. مانند میزان های 2/8 ، 4/8

مثال 3:

اگر مخرج عدد 16 باشد، کشش گرد را به 16 قسمت تقسیم میکنیم و واحد ما 1/4 خواهد شد که معادل کشش دولا چنگ است. مانند میزان های 4/16 ، 8/16

 

صورت کسر

صورت کسر میزان، نمایانگر تعداد واحد بدست آمده از توضیح بند فوق است.

هر چه صورت بزرگتر باشد میزان بلندتری خواهیم داشت و جملات موسیقایی ما طولانی تر است و بالعکس.

مثال 1:

میزان 2/4: از طریق عدد مخرج درمیابیم که واحد ما در هر میزان سیاه است و صورت هم نشان می دهد در هر میزان 2 عدد سیاه و یا معادل کشش آن (2 ضرب) را خواهیم داشت.

مثال 2:

میزان 3/4: از طریق عدد مخرج درمیابیم که واحد ما در هر میزان سیاه است و صورت هم نشان می دهد در هر میزان 3 عدد سیاه و یا معادل کشش آن (3 ضرب) را خواهیم داشت.

مثال 3:

میزان 4/4: از طریق عدد مخرج درمیابیم که واحد ما در هر میزان سیاه است و صورت هم نشان می دهد در هر میزان 4 عدد سیاه و یا معادل کشش آن (4 ضرب) را خواهیم داشت.

 

انواع میزان

1- میزان ساده:

اگر هر ضرب میزان به‌طور طبیعی قابل تقسیم به ۲ و ۴ و ۸ قسمت مساوی (دارای تقسیمات دوتایی) باشد، آن را میزان ساده می‌گویند.

در میزان های ساده واحد تقسیمات ضرب و شمارش آن، کشش سیاه معادل یک ضرب است که متشکل از دو عدد کشش چنگ می باشد.

مانند میزان های 2/4 ، 3/4 ، 4/4 ، 6/4

2- میزان ترکیبی:

اگر هر ضرب میزان قابل تقسیم به ۳ و ۶ و ۱۲ قسمت مساوی (دارای تقسیمات سه‌تایی) باشد، آن میزان را ترکیبی گویند.

مانند میزان های 3/8 ، 6/8 ، 9/8 ، 12/8

3- میزان لنگ (مختلط):

میزان‌هایی هستند که از اجتماع دو یا چند میزان نامساوی (از نظر تعداد ضرب) تشکیل شده‌اند. در ساده‌ترین تعریف، هر دورهٔ این میزان آمیزه‌ای است از مضرب‌ها و مجموع‌های اعداد ۲ و ۳.

مثال 1: ترکیب میزان 2/4 و 3/4 تشکیل میزان 5/4 را می دهد که یک میزان لنگ است.

مثال 2: ترکیب میزان 2/8 و 3/8 تشکیل میزان 5/8 را می دهد که یک میزان لنگ است.

مثال 2: ترکیب دو میزان 2/8 و یک میزان 3/8 تشکیل میزان 7/8 را می دهد که یک میزان لنگ است.

 


 *   *   *

مشاهده ی بسته ی ویدئویی آموزش آواز آوای جاوید | مشاهده ی بسته ی ویدئویی آموزش سه تار آوای جاوید

(Visited 553 times, 1 visits today)

نظرتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *