مرحوم استاد محمد علی شادمان

به یاد استاد محمـدعلی شادمان

مدرس رشته خوشنویسی در آوای جاوید 

محمدعلی شادمان فرزند حسینعلی در سال1336 در شهرضا چشم به جهان گشود.

و از سال 1353 نزد استادانی چون مرحوم استاد حبیب اله فضائلی، استاد امیرخانی

و استاد کابلی به یادگیری خوشنویسی همت گماردند.

از سال 1360 مدرس انجمن خوشنویسان اصفهان شدند. در سال 1363کلاس های انجمن خوشنویسان را در شهرضا دایر کردند و تا سال 1368 مدرس انجمن خوشنویسان شهرضا نیز بوده اند.

برخی از افتخارات ایشان به شرح زیر است:

1- دارای مدرک استادی از انجمن خوشنویسان ایران

2-اخذ مدرک درجه 2 هنری در سال 1373

3-آموزش خوشنویسی در اصفهان ،موسس انجمن خوشنویسان شهرضا مدیر و مدرس آن از سال 1368-1364

4-مدرس انجمن خوشنویسان اصفهان از سال 1361 و عضو شورای انجمن خوشنویسان اصفهان چندین دوره

5-مدرس مراکز آموزش عالی فرهنگیان اصفهان ، دانشگاه آزاد، دانشگاه های فنی حرفه ای شهید مهاجر، سروش و سمیه

6-شرکت در نمایشگاه های جمعی انجمن خوشنویسان ایران در اصفهان ، تهران، ساری، رشت و لاهور پاکستان

7-برگزاری نمایشگاه انفرادی در استان تهران ، خرم آباد و اصفهان

8-خوشنویسی کتیبه ثلث مسجد ولایت کوالالامپور(مالزی) در ابعاد 5/1 متر در 72 متر و کتیبه مسجد شرافت مالزی

9-خوشنویسی کتاب خطبه حضرت فاطمه زهرا(س) و خوشنویسی دیوان حافظ

استاد محمدعلی شادمان در 29 آبان ماه 1399 در اثر سکته قلبی دار فانی را وداع گفت.
جای ایشان برای همیشه در آوای جاوید خالی خواهد بود.
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق …

 


 *   *   *

مشاهده ی بسته ی ویدئویی آموزش آواز آوای جاوید | مشاهده ی بسته ی ویدئویی آموزش سه تار آوای جاوید

(Visited 1,441 times, 1 visits today)

نظرات (0)

  1. خداوند ایشان را رحمت کند
    روحش شاد باد و با مقربین محشور باد

  2. بالاترین مدرک اخلاق به ایشان تعلق می‌گیرد.

  3. استاد شادمان شخصی دوست داشتنی خندان ومهربان بود خطی زیباوارامش بخش داشت. ازفوت این همکاردوستتهت داشتنی شوکه شدم برای ایشان رحمت وبرای خانواده محترم ایشان صبرارزومی کنم. همایون جزی زاده.

  4. استادزنده یادمحمدعلی شادمان ازهنرمندان پاک وبی ریاومتعهدومتعبدی بودکه عمرگرانمایه وشریف خودراصرف اعتلای فرهنگ وهنراصیل ایرانی درزمینه خوشنویسی گذراند.
    ایشان همیشه خوش رو ،جذاب وباوقاربودند.ازاخلاق ورفتارومنش اوهرچه بگویم بازهم کلمات وجملات نمیتوانندبیان کننده کاملی باشد. به هرحال بایدتسلیم تقدیرالهی شد.
    فقدان این هنرمندضایعه ای باورنکردنی بود.
    این اندوه بزرگ رابه خانواده هنرمندوداغدارایشان وهمه دلسوختگان استادتسلیت عرض میکنم .
    ازخدای بزرگ برای آن عزیزازدست رفته طلب آمرزش وغفران الهی دارم ویرای بازماندگان مصیبت دیده صبروشکیبایی تحمل این مصیبت عظمی رادارم. خسرواباذری

  5. سپاااس از تک تک دوستان عزیز .
    جاهای خالی بسیاری پرنمیشوند…
    از جمله جای استاد هنرمند و بااخلاق….استاد شادمان

  6. کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را

    استاد جان ،استاد جان ،استاد جان
    این پیام نه تسلیت به هنرمندان است و نه تسلیت به خانواده استاد
    یادم هست حدود بیست و اندی سال پیش برای اولین بار با استاد شادمان در انجمن خوشنویسان آشنا شدم .خیلی ذوق کار هنری و خوشنویسی داشتم . (اون موقع مکان انجمن خوشنویسان ،چهارراه نقاشی بود ) بعد از اتمام مدرسه رفتم انجمن خوشنویسان و با کلی حس کنجکاوی که داشتم تمامی کلاسها را وارسی کردم ،خداراشکر استادی که داخلشون نبود اما داخل هر کدامشون یک تابلو خوشنویسی (از سبک سطرنویسی) بود .تا رسیدم به کلاس استاد شادمان . با چهره بسیار بشاش و مهربانی که داشت گفت بیا پسرم کنارم بایست و سرمشق ات را بگیر و تمرین کن . گفتم استاد برای تمرین چه وسیله هایی نیازه .همه وسایل را نوشت و گفت از فروشگاه پایین بگیر .
    با هر دردسری بود وسایل را تهیه کردم و رفتم سرکلاس . هر موقع که به انجمن میرفتم تا سرمشق جدید بگیرم ،زودتر از مابقی استادان و شاگردها میرسیدم و پشت میز استاد میرفتم حس استاد را میگرفتم که بیشتر مواقع خوابم میبرد و بعد استاد که میامد داخل اتاق می دید که خوابم ،میرفت و 20 دقیقه بعد میامد و گاهی روبرویم مینشست و زمزمه میکرد و شعرهای حافظ را می خواند ماهم که از خدا بیخبر غرق خواب میشدیم و استاد کمی صدایش را بلندتر میکرد تا از خواب بیدا بشم . و کلاس را ادامه بدهیم وقتی هم که از خواب بیدار می شدم ،خجالت زده و شرمگین از پشت میز استاد بلند میشدم و با معذرت خواهی از استاد دفتر سرمشق ام را به استاد میدادم و استاد با آن لحن مهربانش قبول میکرد و ساعت خیلی خوبی باهم داشتیم .
    دوره مقدماتی ، متوسط ،خوش را خیلی خوب با استاد پیش رفتم هنوز سرمشقهای استاد را دارم . هر موقع به آرشیو کارهام را میبینم به سرمشق استاد که میرسم ساعتها محو خوشنویسی ایشان می شدم .خیلی حس خوبی داشت .انگار تمام مهربونی اش به سرمشق هاش انتقال پیدا میکرد. بارها و بارها سرمشق استاد را دیدم و حس و حالم را عوض می کرد
    یادش بخیر یک سالی عید تازه مجتمع چهارباغ را افتتاح کرده بودند و استاد در این مجتمع اتاقی به ایشان داده بودند ماهم اتفاقی رفتیم پیش ایشون و سرمشق بسیار زیبای : خوشتر زعیش و صحبت … را برایم نوشت .
    اما خب گویا روزگار برای من خوابهایی دیده بود و نشد که خوشنویسی را ادامه بدم تا چند سال پیش از طریق استاد راهپیما تلفن استاد شامان را گرفتم و با ایشان تماس داشتم .حالش خیلی عالی بود ،حس خوبی هم داشت اما من را نشناخت گفت شما ؟ گفتم استاد کریمی ام … گفت به به آقای کریمی یادم هست .بعد از احوالپرسی گفت چه کردی خوشنویسی را ؟ گفتم استاد مشغله کاری ام زیاده اما تونستم تا عالی برسم .اما … گفت موفق باشی و تمام .
    گاهی چقدر دیر می شود هنوز ، که همه عمر دیر می رسیم .
    یادش بخیر …. هنوز هم دوستت دارم استاد

  7. سلام
    همیشه آنان که سنی را پشت سر می گذرانند میگویند قدر جوانی را بدان ازسال سال ۷۴ دیگر لیاقت ملاقات با استاد را نداشتم تا دوره ممتازی نزد استاد رفته بودم اما چه میشود که روزگار تو را از مسیروراهت دور میکند و گرفتاری های زندگی نگذاشت پا به انجمن بگذارم تا سال ۱۴۰۲ الان حدود ۶ ماه است .که متوجه فقدان در گذشت استاد شادمان عزیز شدم و چقدر ناراحت و افسوس خوردم جرقه ای در من خورد تا دوباره شروع به آموزش کنم خیلی دیر شده هر لحظه به خود میگویم چرا زودتر به دیدن استاد نرفتم کدام استاد را می شناسید که در سر کلاس چلیپا برای سرمشق بنویسد واز اخلاق نگویم که ایشان سرآمد بودند روحشان شاد و یادشان گرامی
    استاد غفلت مرا ببخشید
    مجید ترابی نژاد شاگرد شما

    1. برای شما آرزوی سلامتی و موفقیت روزافزون و برای استاد شادمان از درگاه حق تعالی طلب آمورزش و مغفرت داریم.

نظرتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *