آموزش تقلید در آواز

“به نام آنكه زيباست وزيبايي را دوست دارد”

“تقليد در آواز ايراني”

( قسمت اول)

موضوع مقاله اينجانب بررسي مختصري در زمينه تقليد در حيطه موسيقي اصيل ايراني  است . خصوصاً مسائلي از قبيل تقليد در حوزه هاي رديف خواني و مكاتب آوازي . كه خود شامل صداسازي، لحن و مواردي از اين دست مي باشد.

يكي از مسائلي كه امروز گريبانگير آواز ايران شده و به مسئله يكنواختي ويكرنگ شدن موسيقي اصيل ايراني دامن زده است، يكسان شدن و مشابه شدن لحن ها و صداهاي خوانندگان است تا حدي كه در بعضي موارد به سختي مي توان صداي دو خواننده را از هم تشخيص داد. در اينجا سعي مي كنيم تا حدي ابعاد مختلف اين پديده را بررسي نماييم.

 

* * *

آموزش مباني واصول آواز و آنچه از گذشتگان و اساتيد اين هنر به ما رسيده است جزء لاينفك موسيقي ايراني مي باشد.  اين اصول ومباني ويا به اصطلاح تخصصي”رديفها” گنجينه اي هستند كه سرگذشت تمدن شرق در درون آن نهفته است و هر گوشه اي از آن گوشه اي از روحيات، آداب ورسوم و فرهنگ و تمدن ايراني را به تصوير مي كشد.

بحث پيرامون رديف موسيقي اصيل ايراني در حوصله اين فرصت كوتاه نمي باشد و قصد ما از مطرح كردن آن در اينجا بررسي جايگاه و حوزه كاربرد آن وتفاوت بين استفاده از رديفها به عنوان محور موسيقي اصيل ايراني و مسئله رديف زدگي مي باشد.

در آموزش آواز و در مرحله ابتدايي آنچه لازم و ضروري است تقليد كامل از مربي است وهنرجو چاره اي جز بدين ترتيب هنرجو در هنگام يادگيري بصورت ناخودآگاه كليه آن ندارد و غير از اين هم نمي تواند باشد.

خصوصيات مربي خود را جذب مي كند وبعد از مدتي در آواز او نيز ظاهر خواهد شد.  خصوصياتي مانند نحوه چه بسا شعرخواني، لحن و صداسازي و حتي فرم هاي خاص صورت هنگام خواندن و شيوه حركات دست وسر.

در مدرسه ابتدايي دانش آموز در بدو امر بايد الفبا را بياموزد، طريقه هجا كردن و خواندن آنها را فراگيرد، بعدا با شعر هم كه پيچيدگي بيشتري دارد آشنا مي گردد، آنها را حفظ مي كند سپس با آنها جمله بسازد. ولي وقتي وارد دانشگاه مي شود نام او از دانش آموز به دانشجو تغير مي يابد و بايستي و تكرار مي نمايد. تحقيق و پژوهش كند ودر كار خود به بررسي موضوعاتي جديد تحت قوانين آن علم بپردازد.

از محقق تا مقلد فرقهاست كاين چو داوود است و آن ديگرصداست.

تا زماني كه يك نجار با ابزار و وسايل نجاري مي توان رديفهاي موسيقي را با ابزارهاي يك نجار مقايسه نمود. مانند ميخ، چكش،اره،چوب وغيره آشنا نگردد توانايي ساخت هيچ چيزي را نخواهد داشت.

از يك طرف شناخت وسايل وابزار امري لازم و ضروري است و از طرفي هم اگر اين نجار بخواهد فقط به در مرحله بعد هم هر چه شناخت نجار از ابزار و بكارگيري دنبال اين وسايل باشد از اصل كار باز خواهد ماند. نجاري فقط توانايي ساخت تخت وكمد را دارد ونجار ديگري پنجره آنها بهتر باشد محصول زيباتر خواهد بود. اين با گره چيني مسحور كننده ميسازد كه ساليان سال زيبايي بخش يك بناي تاريخي خواهد بود.

آثار اساتيدي مانند استاد تاج اصفهاني بهترين مثال وگوياي اين مطلب مي باشد. آوازهاي ايشان هم رديف بكارگيري گوشه هاي آوازي و بسط آنها، تنظيم هاي گوناگون عروض آوازي براساس هست و هم رديف نيست. عروض شعري، رنگ آميزي هاي متنوع تحريرها و تلفيق شعر و موسيقي اگر نگوييم بي نظير است در نوع خود كم نظير است.

نبوغ و پشتكار در يادگيري و مشق هنر، زيبايي نفس، شاگردي نمودن بزرگان فن، خلاقيت در جايگاه صحيح آن، ارايه سبك وشيوه خوانندگي منحصر بفرد، ارائه آثار متنوع وگوناگون ماحصلي جز اين نخواهد داشت. آنكه او از پرده تقليد رست او به نور حق ببيند آنچه هستاگر قرار بود آقاي تاج تا پايان عمر رديفهايي كه از استاد خود سيد رحيم فراگرفته بود بخواند نتيجه چه مي بود؟

* * *

 

“پايان قسمت اول”

(Visited 48 times, 1 visits today)

نظرتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *